خلاصه سفرنامه کیش
این پست توسط مامان یاسمین زهرا نوشته میشه! -٢٥ بهمن ماه ساعت 8:45 عازم کیش شدیم. -سوار هواپیما که شدیم هر چی تلاش کردم تا یاسمین شیر بخوره تا گوشش کیپ نشه راضی نشد و دوست داشت به صندلیهای پشت نگاه کنه و البته کلی هم براشون بخنده و گاهی هم روسری خانومی که جلومون نشسته بود رو بکشه ویا موهای شوهرش رو بکنه!صندلی پشت سر ما یه خانومی بود که یه بچه 2 ساله داشت خیلی ذوق یاسمین میکرد اما تا بچش گریه میکرد میگفت الان نینی رو میگیرم تا باهاش بازی کنی!من و بابای یاسمین هم زورمون گرفته بود گفتیم مگه یاسی عروسکه !!!!چند دقیقه بعد خانومه گفت میشه نینیتون رو بدین به ما که بابا احسان گفت شرمنده بچمون غریبی میکنه . -کلا دختر خوش سفریه...
نویسنده :
خاله هدي
12:35